نگارش هفتم -

انشا در مورد آسمان شب

جواب ها

جواب معرکه

Math

نگارش هفتم

شبی پرستاره و خنک با صدای ملایم آب دریا که به صخره ها میخورد همراه دوستانم دکنا ساحل وآتشی که روشن کردن بودیم درحال کباب کردن مارش مالو بودیم ودرهمان هنگام کمند گیتارش را درآورد وبا دوستانش شروع به آواز خوادن کردن آوازی آرام و دلنشین. آن شب بسیار آرام بود شبی دل نشین وخنک روی ماسه ها دراز کشیدم شروع کردم به نگاه کردن ستاره هاچقدر این ستاره ها از دور کوچک هستند چقدر براق و زیبا وقتی به ستاره‌ها می گریستم هی شکلی از آنها درمی آمد یک لحظه شکل تخت،شکل ماشین،خانه و...ودرهمان هنگام که داشتم ستاره هارامی گریستم در افکارم قیافه سلبریتی مورد علاقه ام رادرآسمان میان ستاره های نورانی دیدم در همان حال که به او فکر میکردم یهو صدای آرام و لطیفش راشنیدم اول فکر میکردم که دارم خیال میکنم اما آن هنگام که چشمانم را باز کردم متوجه شدم حقیقت دارد اویکم آن طرف تراز من است خیلی خوشحال شدم از شدت خوشحالی زبانم بند آمده بود،دوست داشتم که برم سمتش و از او خواهش کنم که بامن عکس بیندازد اما او به همراه چندتا دیگر از دوستانش بود و خانواده اش آمده بودومیخواستن باهم دیگر فوتبال بازی کنند،ومن بزور خودم را کنترل کردم که پیش آنها نروم منتظر باشم که بازیشان تمام شود و بعد بروم پیشش وباهاش عکس بگیرم و آرام دوباره روی ماسه ها خوابیدم وبه ستاره های نورانی نگا می کردم که درشب همه‌جا را نورانی و زیبا می کنند وای چقدر زیاد هستند اصلا نمیشه آنها را شمرداما میشه از ظرافت و زیبایی آنها لذت برد. در همان حال که داشتم به ستاره های زیبا ونورانی نگاه می کردم یهو توپ سلبریتی موردعلاقم که به همراه دوستانش داشت فوتبال بازی می کرد محکم خورد تو صورتم در همان هنگام جیغی کشیدم وازشدت عصبانیت میخواستم آن توپ را در آتش بیندازم ویک لحظه به خودم آمدم وازشدت عصبانیت آن توپ رو محکم در دستانم فشوردم سلبریتی مورد علاقم آمد و از من معذرت خواهی کرد و ازم توپ را گرفت و متوجه شدم که بازی آنها به اتمام رسیده وازشون درخواست کردم که بامن عکس بگیرد وان هم قبول کرد آن هنگام که گوشیم را درآوردم که باشون عکس بگیرم متوجه شدم که شارژ تلفنم تمام شده است و خیلی عصبانی شدم و بعدازشون معذرت خواستم وداشتم انجارا ترک میکردم که در همان حالم به آسمان و ستاره ها نگاه میکردم که یهو سلبریتی مورد علاقم منو صدا کرد و به سمت او برگشتم و بهم گفت گوشی من شارژ دارد بیایید با گوشی من عکس بگیریم وقتی اینو شنیدم خیلی خوشحال شدم و باهاشون عکس گرفتم و بعد به فکر فرو رفتم که بعد چطور این عکسو برای من ارسال می کنه وهمینو ازشون پرسیدم وبعدشم هم شماره همراهش را بهم داد و گفت به این شماره پیام بده وبرات عکسو ارسال میکنم وای خدای من از خوشحالی داشتم بال درمی آوردم نمی‌دانستم چکار باید بکنم یهو به این فکر کردم نکند ستاره دنباله دار واقعی باشد ؟ و او آرزوی مرا برآورده کرده است؟ وای هیچ چیز نمیدانم ولی هرکی یا هرچیزی هست ازش تشکر میکنم برای برآورده کردن آرزوم دیگه هرشب که به آسمان وستاره ها نگاه می کردم یاد آن شب پرستاره و زیبا میفتم وخداروشکر می کنم برای آن شب زیبا و عالی.
آروشا

نگارش هفتم

سلام آسمان شب یکی از زیباترین و شگفت‌انگیزترین پدیده‌های طبیعی است که هر کسی را به خود جذب می‌کند. وقتی شب فرا می‌رسد و خورشید غروب می‌کند، آسمان به رنگ‌های تیره و عمیق در می‌آید و ستاره‌ها یکی یکی در آن می‌درخشند. ستاره‌ها مانند الماس‌هایی در آسمان هستند که هر کدام داستانی برای گفتن دارند. برخی از آن‌ها بسیار نزدیک به زمین هستند و برخی دیگر در فاصله‌های بسیار دور قرار دارند. وقتی به آسمان شب نگاه می‌کنیم، می‌توانیم کهکشان‌ها و صورت‌های فلکی را ببینیم که هر کدام زیبایی خاص خود را دارند. آسمان شب همچنین فرصتی برای تفکر و آرامش است. در زیر نور ستاره‌ها، می‌توانیم به رویاها و آرزوهایمان فکر کنیم و از شلوغی روزمره فاصله بگیریم. صدای شب، مانند وزش نسیم و آواز پرندگان، به ما احساس آرامش می‌دهد و ما را به دنیای خیال و رویا می‌برد. در نهایت، آسمان شب یادآور عظمت و زیبایی جهان است و به ما نشان می‌دهد که در این دنیا چه چیزهای شگفت‌انگیزی وجود دارد. هر بار که به آسمان شب نگاه می‌کنیم، می‌توانیم از زیبایی آن لذت ببریم و به یاد داشته باشیم که ما بخشی از این جهان بزرگ هستیم. میشه معرکه بدی💞

سوالات مشابه